کتاب تصویری «من مریض شدم!» از مجموعه‌ی «چوپی» منتشر شده است. داستانی فانتزی که درباره‌ی بیماری و سلامتی در کودکان است.
شب از راه رسیده بود. مامان، موقع خواباندن چوپی، متوجه نقطه‌ی کوچولوی قرمزرنگی روی شکم او شد. او فکر کرد که پشه چوپی را نیش زده است. برای همین پتو را روی چوپی کشید و از او خواست که خودش را نخاراند. اما وقتی‌که صبح شد و مامان به سراغ چوپی آمد، دید که تمام بدن کوچولوی او، از شکم گرفته تا صورتش، پر از لکه‌های قرمزرنگ است! ای وای… مثل اینکه چوپی آبله‌مرغان گرفته بود! حالا هم مامان و هم چوپی حسابی نگران بودند. اما آن‌ها باید چه‌کار می‌کردند؟ تنها راه چاره رفتن پیش دکتر بود!
وقتی‌ دکتر چوپی را معاینه کرد، حرف مامان را تأیید کرد! چوپی حسابی مریض شده بود. دکتر برای درمان بیماری چوپی، شربتی برای خوردن و پمادی برای مالیدن روی جوش‌ها به او داد. بعد هم از چوپی خواست که اصلاً بدنش را نخاراند.
آن روز و روزهای بعد از آن، چوپی تب داشت و حسابی بداخلاق و بی‌حوصله بود. حتی دلش نمی‌خواست نقاشی بکشد. اما هنوز هم بازی کردن با خواهرش فانی را دوست داشت. اما آیا بازی کردن با فانی فکر خوبی بود؟