top of page

«نگراناسور» کوچولو نقشه‌ی سفر کشیده است. می‌خواهد به یک پیک‌نیک خیلی دوست‌داشتنی برود. دندان‌های ریزه‌میزه‌اش را مسواک می‌زند، سر و دمش را می‌شوید، کوله‌ی خوراکی‌هایش را جمع و جور می‌کند و به راه می‌افتد. اما هنوز خیلی دور نشده که احساس می‌کند انگار یک چیزی سر جایش نیست. از خودش می‌پرسد یعنی به اندازه‌ی کافی خوراکی و نوشیدنی برداشته؟ اگر گم بشود، چه؟ اگر از جایی پایین پرت بشود چه؟ پاهایش کم‌کم شل می‌شوند. کمی جلوتر که می‌رود، مارمولکی هم سر می‌رسد و توی آن هوای آفتابی خبر از توفان می‌دهد. همین‌ ها کافی است تا ابر نگرانی مرتب بالای سر نگراناسور ببارد. فکر توفان نگراناسور را راحت نمی‌گذارد. آخر با خودش چکمه نیاورده. آمادگی توفان را ندارد. کم‌کم قرچ‌قروچ دندان‌هایش شروع می‌شود. فکرهای پیک‌نیکی باحال از سرش بیرون می‌رود. باید دنبال غار برای پناهگاه باشد؟ برگردد خانه و قایم شود؟ پروانه‌ی کوچولوی نگرانی توی ذهنش بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. حالا باید چه کار کند؟ چطور با این نگرانی کنار بیاید؟ وقتی شما نگران می‌شوید چه کارهایی برای رفع آن انجام می‌دهید؟

نگراناسور

SKU: 0540
5٫99£Price
Quantity
    bottom of page