«رخش رستم» داستانی دربارهٔ رخش است. مادر رخش مادیان تنومند و ورزیدهای بود و لحظهای رخش از او دور نمیشود. هیچکس نمیتوانست افسار به گردن رخش بیندازد و رخش به کسی رکاب نمیداد. اما اسبی که سوار نداشته باشد مانند پادشاهی بیتاج است. مهتر به دنبال پهلوانی است که بتواند بر رخش سوار شود. به او میگویند تنها زال میتواند بر این اسب سوار شود. مهتر به گلهای اسب در سیستان میرسد و سراغ صاحبان اسبان را میگیرد. به او میگویند اسبها برای رستم هستند و هیچیک نمیتواند هیکل کوهوار او را تاب بیاورد. سرانجام رستم همان کسی که میتواند بر گردن رخش کمند بیندازد و او میشود سوار رخش و رخش میشود رخش رستم!
رخش رستم- داستانهای شاهنامه دو زبانه
SKU: 0499
11٫99£Price

